سوره فجر
اجرا شده در قطعات: سوره فجر
00:11:31
قرآن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
وَالْفَجْرِ ﴿١﴾ وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿٢﴾ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿٣﴾ وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿٤﴾ هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿٥﴾ أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿٦﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿٧﴾ الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلادِ ﴿٨﴾ وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿٩﴾ وَفِرْعَوْنَ ذِی الأوْتَادِ ﴿١٠﴾ الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ ﴿١١﴾ فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿١٢﴾ فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿١٣﴾ إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿١٤﴾ فَأَمَّا الإنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ﴿١٥﴾ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿١٦﴾ کَلا بَل لا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿١٧﴾ وَلا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿١٨﴾ وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلا لَمًّا ﴿١٩﴾ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿٢٠﴾ کَلا إِذَا دُکَّتِ الأرْضُ دَکًّا دَکًّا ﴿٢١﴾ وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿٢٢﴾ وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الإنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿٢٣﴾ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿٢٤﴾ فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿٢٥﴾ وَلا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿٢٦﴾ یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿٢٨﴾ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿٢٩﴾ وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿٣٠﴾
ترجمه محمدمهدی فولادوند
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سوگند به سپيده دم«1»
و به شبهاى دهگانه«2»
و به جفت و تاق«3»
و به شب وقتى سپرى شود«4»
آيا در اين براى خردمند [نياز به] سوگندى [ديگر] است«5»
مگر ندانستهاى كه پروردگارت با عاد چه كرد«6»
با عمارات ستوندار ارم«7»
كه مانندش در شهرها ساخته نشده بود«8»
و با ثمود همانان كه در دره تختهسنگها را مىبريدند«9»
و با فرعون صاحب خرگاهها [و بناهاى بلند]«10»
همانان كه در شهرها سر به طغيان برداشتند«11»
و در آنها بسيار تبهكارى كردند«12»
[تا آنكه] پروردگارت بر سر آنان تازيانه عذاب را فرونواخت«13»
زيرا پروردگار تو سخت در كمين است«14»
اما انسان هنگامى كه پروردگارش وى را مىآزمايد و عزيزش مىدارد و نعمت فراوان به او مىدهد مىگويد پروردگارم مرا گرامى داشته است«15»
و اما چون وى را مىآزمايد و روزىاش را بر او تنگ مىگرداند مىگويد پروردگارم مرا خوار كرده است«16»
ولى نه بلكه يتيم را نمىنوازيد«17»
و بر خوراك[دادن] بينوا همديگر را بر نمىانگيزيد«18»
و ميراث [ضعيفان] را چپاولگرانه مىخوريد«19»
و مال را دوست داريد دوست داشتنى بسيار«20»
نه چنان است آنگاه كه زمين سخت در هم كوبيده شود«21»
و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صفدرصف آيند«22»
و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است كه انسان پند گيرد و[لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد«23»
گويد كاش براى زندگانى خود [چيزى] پيش فرستاده بودم«24»
پس در آن روز هيچ كس چون عذابكردن او عذاب نكند«25»
و هيچ كس چون دربندكشيدن او دربند نكشد«26»
اى نفس مطمئنه«27»
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد«28»
و در ميان بندگان من درآى«29»
و در بهشت من داخل شو«30»