رندان مست

اجرا شده در مایه: همایون
  • آواز: محمدرضا شجریان
  • آهنگساز: مجید درخشانی
  • مدت زمان آلبوم: 01:05:37
  • سال انتشار: 1388
  • سال اجرا: 1387
  • ناشر: دل آواز

رندان مست دومین آلبوم محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۸ است. این آلبوم که در دستگاه همایون اجرا شده از ۷ شهریور ۱۳۸۸ به بازار آمده‌است. رندان مست شامل ۹ آهنگ و توسط محمدرضا شجریان، مجید درخشانی و گروه شهناز اجرا شده‌است

شماره قطعه نام قطعه مدت زمان نوع قطعه
1 قطعه دیدار 00:06:57
2 زنگ شتر 00:01:43
3 ساز و آواز 00:08:31
4 تصنیف چشم یاری 00:10:49
5 ادامه ساز و آواز 00:09:20
6 تصنیف باد صبا - آواز شوشتری 00:08:40
7 چهار مضراب بیداد 00:04:32
8 ساز و آواز 00:08:54
9 تصنیف رندان مست 00:06:11

عوامل

  • آواز: محمدرضا شجریان
  • آهنگساز: مجید درخشانی
  • تار: مجید درخشانی
  • بربط: محمدرضا ابراهیمی
  • قیچک باس: حامد افشاری
  • رباب: مهدی امینی
  • تار: ادمان توکلی
  • کمانچه: سینا جهان آبادی
  • دف: حسین رضایی نیا
  • سه‌تار: مژگان شجریان
  • سنتور: رامین صفایی
  • نی: شاهو عندلیبی
  • تمبک: حمید قنبری
  • کمانچه: کاوه معتمدیان
  • قیچک آلتو: مهرداد ناصحی
  • صراحی: مهرداد ناصحی

  • طرح: مژگان شجریان
  • عکس: علیرضا سلطانی
  • عکس: علی تبریزی
  • مسترینگ: آرمین کارباف
  • مسترینگ: مهرنازمحبتی

اشعار قطعات

حافظ

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرش به باده بشویید حق به دست شماست
از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

بیشتر

حافظ

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوهٔ چشمت فریب جنگ داشت
ما ندانستیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرونگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم

بیشتر

ملک الشعرا بهار

باد صبا بر گل گذر کن
برگل گذر کن
وز حال گل ما را خبر کن
ای نازنین
ای مه‌جبین
با مدعی کمتر نشین
بیچاره عاشق ناله تا کی
یا دل مده یا ترک سر کن -‌ ترک سر کن
شد خون‌فشان چشم تر من
پر خون دل شد، ساغر من
ای یار عزیز مطبوع و تمیز
در فصل بهار با ما مستیز
آخر گذشت آب از سر من -‌ ببین چشم تر من
*
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
مبادا در جهان دلتنگ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
که با من می‌کنی محکم نباشد
مکن یارا دلم مجروح مگذار
که هیچم در جهان مرهم نباشد

بیشتر

سعدی

گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
وان که را دیده در دهان تو رفت
هرگزش گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بوده‌ست
با تو آمیزشی و پیوندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه
تا برآساید آرزومندی
کاشکی خاک بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بنده‌ای که از دل و جان
نکند خدمت خداوندی
سعدیا دور نیک نامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی

بیشتر

مولانا

رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند
مستی ز جامت می‌کنند مستان سلامت می‌کنند
غوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگر
خورشید ربانی نگر مستان سلامت می‌کنند
ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار زو
من کس نمی‌دانم جز او مستان سلامت می‌کنند
آن دام آدم را بگو وان جان عالم را بگو
وان یار و همدم را بگو مستان سلامت می‌کنند
«ای ابر خوش باران بیا ای مستی یاران بیا
وی شاه طراران بیا مستان سلامت می‌کنند»

بیشتر