انتظار دل - خلوت‌گزیده

اجرا شده در مایه: شور - افشاری
  • آواز: محمدرضا شجریان
  • آهنگساز: فرامرز پایور
  • مدت زمان آلبوم: 01:00:18
  • سال انتشار: 1376
  • ناشر: دل آواز

انتظار دل، نام آلبومی است با صدای محمدرضا شجریان که با همکاری گروه اساتید، در دستگاه سه گاه و آواز افشاری اجرا شد.

خلوت‌گزیده، نام آلبومی است با صدای محمدرضا شجریان و با همکاری گروه اساتید که در دستگاه شور و همایون اجرا شد.

شماره قطعه نام قطعه مدت زمان نوع قطعه
1 تصنیف ملکا 00:06:15
2 دونوازی تار و تمبک 00:03:27
3 آواز و تار 00:06:55
4 آواز و کمانچه 00:08:19
5 تصنیف از کفم رها 00:04:00
6 رنگ افشاری 00:01:54
7 تصنیف مزرع سبز فلک 00:05:16
8 تکنوازی سنتور 00:00:41
9 قطعه‌ی ضربی سنتور و تمبک 00:02:03
10 چهار مضراب سنتور و تمبک 00:04:16
11 آواز و سنتور 00:04:32
12 آواز و نی 00:07:16
13 تصنیف آی امان 00:04:37
14 رنگ شور 00:00:47

عوامل

  • آواز: محمدرضا شجریان
  • آهنگساز: فرامرز پایور
  • سنتور: فرامرز پایور
  • تار: جلیل شهناز
  • کمانچه: علی‌اصغر بهاری
  • نی: محمد موسوی
  • تمبک: محمد اسماعیلی

  • طرح: مژگان شجریان
  • امور چاپ: محمدعلی رفیعی
  • استودیو بل: ریموند موسسیان

اشعار قطعات

سنایی

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

بیشتر

حافظ

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت

بیشتر

حافظ

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت

بیشتر

عارف قزوینی

از کفم رها، شد قرار دل
نیست دست من، اختیار دل
دل به هر کجا رفت و برنگشت
دیده شد سپید، ز انتظار دل
خون دل بریخت از دو چشم من
خوشدلم از این، انتحار دل
بعد ازین ضرر، ابلهم مگر
خم کنم کمر زیر بار دل

بیشتر

حافظ

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخسبیدی و خورشید دمید
گفت با این همه از سابقه نومید مشو
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو

بیشتر

حافظ

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است

بیشتر

عارف قزوینی

ای امان از فراقت، امان
مردم از اشتیاقت، امان
از که گیرم سراغت، امان (امان امان امان امان)
چشم لیلی چو بر مجنون شد
دل ز دیدار او پر خون شد
خون شد از راه دل بیرون شد (امان امان امان امان)
عارف و عامی از می مستند
عهد مو پیمان به ساغر بستند
پای خم توبه را بشکستند (امان امان امان امان)

بیشتر